بلومبرگ: بازار سهام ایران بزرگترین بازار سهام ناشناخته جهان است!
تاریخ انتشار: ۲۸ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۱۱۴۲۸۵
دنیایاقتصاد نوشت: بررسی بازار سهام ایران از نگاه کارشناسان بلومبرگ نشان میدهد این بازار با داشتن بیش از ۶۰۰شرکت در ۵۰صنعت مختلف، بزرگترین بازار سهام ناشناخته در دنیا است.
مچ وجتال (Maciej Wojtal)، مدیر شرکت آمتلون (Amtelon)، تنها شرکت سرمایهگذاری خارجی بورس ایران معتقد است: یکی از دلایل ناشناخته بودن این بازار در دنیا، عدم دسترسی به سایت بازار سهام ایران با آیپی کشورهای غربی بهدلیل تحریمها است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
علاوه بر تحریمها، کنترل سرمایه توسط دولت و نبود سرمایهگذار خارجی از دلایل کوچک ماندن اقتصاد ایران، در مقایسه با کشورهای همسایه است. از نگاه بلومبرگ، برخلاف اقتصاد متلاطم ایران، بازار سهام آن همواره از آرامشی نسبی برخوردار بوده و حتی در شوکهای سیستماتیک، عملکرد خوبی از خود نشان داده است.
بنابراین میتوان گفت، بزرگترین مشکل بازار سهام ایران شوکهای ژئوپلیتیک نیست، بلکه این بازار از کمبود سرمایه رنج میبرد. همچنین علاقهمندی بالای سهامداران خرد به بازارهای املاک و خودروی دست دو نیز از دیگر نکات جالب مطرحشده در این گفتوگوی پادکستی است.
طی هفته گذشته بلومبرگ پادکستی تحتعنوان «در بازار سهام ایران چه رخ دادهاست؟» منتشر کرد. مهمان این برنامه، مچ وجتال (Maciej Wojtal)، مدیر شرکت آمتلون (Amtelon)، تنها شرکت سرمایهگذاری خارجی بورس ایران بود.
این شرکت یک صندوق سرمایهگذاری مشترک مستقر در لندن است که سهام پذیرفتهشده در بورس اوراقبهادار ایران را خریداری میکند.
بهگفته وجتال، بازار سهام ایران بزرگترین بازار سهام ناشناخته جهان است که عملکرد مطلوبی دارد. این بازار طی 15سالگذشته بهرغم ریسکهای سیاسی، تحریمها و نوسانات ارزش ریال، بازدهی دلاری یازدهدرصدی داشتهاست.
در این نشست به معضلات کنونی بازار سهام ایران نیز اشاره شد که بزرگترین آنها کمبود سرمایه و پایینبودن نقدینگی شرکتها به دلیل کنترل سرمایه توسط دولت و تحریمها است.
موانع برسر راه سرمایهگذار خارجی
اولین نکتهای که در این نشست به آن اشاره شد، عدمدسترسی به سایت بازار سهام ایران با آیپی کشورهای غربی به دلیل تحریمها بود. عدمدسترسی به دادههای بورس ایران یکی از عمده دلایل ناشناخته و مبهمبودن بازار سهام ایران بین سرمایهگذاران در سطح بینالمللی است.
همچنین باوجود اینکه ایران از کشورهای بزرگ با سطح درآمد متوسط است، هنوز به سیستم مالی غرب متصل نشده و صحبت زیادی درخصوص این کشور نمیشود. همچنین هرچند ایران کشوری با سطح درآمد متوسط تلقی میشود، اقتصاد آن در مقایسه با آنچه که میتوانست باشد بسیار کوچک باقی ماندهاست.
برای مثال درحالیکه تولید ناخالص داخلی ایران چیزی حدود 200میلیارد دلار است، کشور ترکیه (با جمعیت و گستردگی سرزمینی یکسان و بدون وجود منابع طبیعی ایران) دارای تولید ناخالص 800میلیارد دلاری است و کشور عربستان (با میزان تولید مشابه نفت) دارای تولید ناخالص بیش از هزارمیلیارد دلار است. ظرفیت تولید ایران در شرایط بهتر، با وجود داشتن هر دو این خصوصیات، 8برابر بیشتر از میزان فعلی آن است.
تحریمها، کنترل سرمایه توسط دولت و نبود سرمایهگذار خارجی از دلایل کوچک ماندن اقتصاد ایران بهشمار میروند. از آنجاکه یکی از چالشهای موجود در بازار سهام ایران برای سرمایهگذاران خارجی دسترسی به دادههای بازار سرمایه ایران است، شرکت آمتلون از طریق بازکردن یک دفتر در تهران و اشتراک در سرویسهای داخلی ایران اطلاعات لازم را بهدست میآورد.
این سرویسها علاوهبر اطلاعات قیمت روز سهام، اطلاعات دیگری همچون دادههای مربوط به تاریخچه درآمدها، ارزیابیهای تاریخی و دادههای فروش ماهانه را نیز در اختیار مشتریان خود قرار میدهند. یکی دیگر از دلایل نیاز به داشتن دفتر در تهران، نیاز به پیگیری حضوری برای دریافت سود سهام از شرکتها است.
درواقع اگرچه سود سهام پرداختی توسط شرکتهای سهامی ایران بالا است، از آنجا که این شرکتها با کمبود سرمایه مواجهند، سعی میکنند پرداخت سودها را تا آنجا که میتوانند به تاخیر بیندازند. به گفته وجتال بازار سهام ایران با وجود 600شرکت در 50صنعت مختلف، بزرگترین بازار سهام ناشناخته دنیا است.
میانگین سود دلاری سهام 100شرکت برتر این بازار حدود 15درصد است و درنتیجه ریسک سرمایهگذاری در این شرکتها محدود است. بررسی عملکرد این بازار طی اتفاقات اخیر منطقه (جنگ میان اسرائیل و حماس) نشان از عملکرد نسبتا خوب بورس ایران دارد.
طی ماه گذشته با وجود ریسک ژئوپلیتیک بالا در منطقه و خصوصا ایران، شاخصکل بازار سرمایه آن افت دلاری 10درصدی داشت و پس از آن تا منفی 3 درصد خود را اصلاح کرد. این آمار با دادههای تاریخی این بازار همپوشانی کامل دارد. در سال2020 که سردار قاسم سلیمانی بهدست آمریکا شهیدشد و امکان درگیری مستقیم ایران و آمریکا وجود داشت هم این بازار افتی بیش از 10درصد از خود نشان نداد.
بهنظر میرسد خط نهایی خطرات ژئوپلیتیکی در بازار سهام ایران همین حدود است. درواقع میتوان گفت درحالحاضر مشکل اصلی بازار سهام ایران نبود نقدینگی در شرکتها است و ارتباط چندانی با خطرات ژئوپلیتیک ندارد.
در سالهای اخیر نقدینگی شرکتها همواره بسیار پایین بودهاست. همچنین بررسی عملکرد شاخصکل بورس ایران نشان میدهد که این بازار طی 15سالگذشته متوسط بازدهی سالانه حدود 11درصد به دلار داشته، در شرایطی که این کشور با تحریمها، تورم بالا و کاهش شدید ارزش ریال روبهرو بودهاست.
برای مقایسه میتوان شرکت S&P500 را درنظر گرفت که در شرایط انقلاب تکنولوژی و نرخ بهره صفر آمریکا بازدهی حدودا 20درصدی داشتهاست.
اثر نوسان دلار بر بازار سهام ایران
یکی دیگر از عجایب بازار سهام ایران، عدمنوسان این بازار همزمان با نوسانات بالای ارزی آن است. هر حرکت ارزی در آمریکا، واکنش آنی قیمت سهام حساس به نرخ ارز را در پی دارد اما در ایران، بازار سرمایه با تاخیر حدودا 2ماهه به نوسانات نرخ ارز واکنش نشان میدهد و واکنش آن نیز بسیار محدود است.
این تاخیر فرصت خوبی برای پیداکردن واکنش مناسب بهدست سرمایهگذار میدهد. دلیل این اتفاق این است که بیشتر شرکتهای بورسی در ایران، شرکتهای صادراتی هستند و از کاهش ارزش ریال سود میبرند. میتوان گفت سهامداران این شرکتها حتی وقتی اوضاع اقتصادی کشور خوب نیست، میتوانند درآمد کسب کنند.
سوال مهم اینجاست که اگر سهامداران میتوانند با شرایط کنونی اقتصاد ایران سود دلاری 11درصدی سالانه داشته باشند، در شرایطی که اوضاع این کشور مطلوب باشد چه سودی بهدست خواهند آورد؟ یکی از اثرات اقتصاد ناپایدار ایران بر بازار سهام، افق دید کوتاهمدت سرمایهگذاران است.
بهدلیل ناپایداری اقتصاد و وجود همیشگی بحران، هم افراد حقیقی و هم شرکتها ترجیح میدهند تا جای ممکن سرمایهگذاری خود را به تعویق بیاندازند؛ در واقع چون همواره نوعی از بحران در کشور وجود دارد، هر فرد برای تصمیمگیری به 6 ماه یا 12 ماه پیشرو نگاه میکند.
انبارهای شرکتها تنها بهاندازهای مواد اولیه دارند که بتوانند در زمان کنونی تولید داشته باشند. میتوان گفت شرکتها در ایران بر مبنای بهینهسازی سازماندهی نمیشوند، بلکه بر مبنای نجات سازمان مییابند. یکی دیگر از مسائل بررسیشده در این نشست، میزان تاثیر توافقهای نفتی اخیر بر بازار سهام بود.
بهگفته وجتال این توافقها اثر مستقیمی بر بازار سهام نداشتند، چراکه شرکتهای وابسته به نفت بهدلیل قیمتگذاری دستوری تحتتاثیر نوسانات قیمت جهانی نفت قرار نمیگیرند و این مساله بر سودآوری آنها اثر نمیگذارد.
اثر غیرمستقیم این توافقهای اما از طریق ثبات ارزشریال بود که نشان از رفع فشارهای بالا بر ایران داشت. یکی از موارد جالب بورس ایران از دید افراد حاضر در این نشست این بود که 90درصد از معاملات روزانه بازار سهام توسط سهامداران خرد انجام میشوند و درنتیجه تصمیمگیری احساسی دخالت بیشتری در معاملات دارد.
احساسات سهامداران خرد بیشتر تحتتاثیر عواملی مانند نرخ ارز، سرعت تغییر قیمت (momentum) و نرخ بهرههای بازاری (نهنرخ بهره اعلامی بانکمرکزی) قرار دارد.
در ایران چندین کلاس دارایی برای سرمایهگذاران خرد وجود دارد. اولین و بزرگترین نوع دارایی سهامداران خرد ایران املاک و مستغلات است که جزو داراییهای مشهود و کاملا قابلفهم در سراسر دنیا بهشمار میرود و به همین دلیل در آمریکا محبوبیت زیادی ندارد. محبوبیت این دارایی در ایران به حدی بالاست که تا 30درصد از مسکنهای تهران خالی از سکنه هستند و حتی اجاره نیز داده نمیشوند.
این خانهها بهعنوان پسانداز دارایی بهشمار میروند و عملا پولهای دفنشده در بهترین نقاط تهران هستند. قیمت این خانهها بسیار بالاست به حدی که ارزش یک آپارتمان 100متری در شمال تهران و در کشوری مانند ایران چندمیلیون دلار است.
بازار اتومبیلهای استفادهشده دومین بازار محبوب سهامداران خرد ایران است. درواقع این کالاها بهعنوان دریچهای برای حفظ سرمایه دربرابر تورم و کاهش ارزش پول ملی عمل میکنند.
از آنجا که نرخ ارز در ایران بسیار ناپایدار است، هر فرد در ایران بهعنوان یک معاملهگر ارز عمل میکند و چون به دلیل کنترل سرمایه توسط دولت امکان خرید دلار بدون محدودیت وجود ندارد، افراد به خرید دیگر داراییها رویمیآورند. اوراق خزانه نیز جزو داراییهای محبوب محسوب میشوند. این اوراق تا سررسید دوساله حدود 25درصد پرداخت میشوند.
خانوار ایرانی؛ قربانی اصلی تحریمها
بازار املاک و مستغلات در ایران تا پیش از شروع مجدد تحریمها مشابه بازار چین بود، بهگونهای که پول زیادی در اقتصاد آن گیر افتاده و در حال چرخش بود. مقدار بالای پسانداز داخلی درحالی که امکان خروج از کشور را نداشت و نبود سرمایه کافی در کشور از معضلات اقتصاد ایران طی این سالها بود، اما در حالحاضر داستان متفاوت است. چند سالگذشته، سالهای بسیار سختی برای خانوارهای ایرانی بودهاست.
از سال2018 که تحریمها علیه ایران مجددا برقرار شدند، شرکتهای تولیدی و شرکتهای صادراتی به کشورهای منطقه، صدمه جدی ندیدند.
صادرکنندگان بزرگی که تا پیش از آن به کشورهایی مانند ژاپن صادرات داشتند نیز در ابتدا کمی صدمه دیدند اما درنهایت راههای جدیدی یافتند.
بیشترین اثر این تحریمها روی نوسانات ارزی کشور بود که موجب کاهش شدید ارزش ریال شد. تولیدکنندگانی که قیمت تمامشده آنها ریال بود، محصولات خود را به ارز یا با قیمتهای مرتبط با معیارهای منطقهای که به ارز است، میفروختند. این مساله حتی موجب رشد سود حاشیهای آنها شد.
درواقع بیشترین رشد درآمدی که طی این سالها دیده شده، یک سالپس از اعمال تحریمها بود. میتوان گفت بیشترین ضرر در این زمان به خانوارها زده شد. تورم شدید موجب کاهش شدید قدرت خرید آنها شد.
دلیل نجات آنها همان پساندازهای سالهای پیشین بود که اکنون آن را مصرف کردهاند. درواقع ازبینرفتن پسانداز خانوارها موجبشده بازار مسکن ایران شباهت خود را به بازار املاک چین از دست بدهد.
کانال عصر ایران در تلگراممنبع: عصر ایران
کلیدواژه: بورس بلومبرگ کنترل سرمایه توسط دولت بازار سهام ایران سرمایه گذاران سهامداران خرد بر بازار سهام اقتصاد ایران سرمایه گذاری سرمایه گذار توان گفت بورس ایران تحریم ها شرکت ها نرخ ارز سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۱۱۴۲۸۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تعریف دولتمردان برجام از خود به خاطر نابودی یک دهه فرصت رشد اقتصادی!
«برجام صرفاً یک مخدر بود که حواس مسئولین را از تحولات پرت کرد. برجام هویت دولت قبل است و به همین دلیل نمیخواهند شکست آن را بپذیرند. بدفهمی دولت روحانی از پدیده تحریم باعث از دست رفتن دهه۹۰ شد».
به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسجمهوری در دولتهای یازدهم و دوازدهم، اخیرا در گفتوگو با روزنامه اعتماد به بیان نقاط ضعف و قوت دهه نود پرداخت و در حالی که بیان میکرد دهه نود، بدترین دهه مردم ایران بوده، به تعریف و تمجید درباره برجام پرداخت. در واکنش به این اظهارات، مسعود براتی کارشناس مسائل اقتصادی به رجانیوز گفت: برخی از صحبتهای آقای جهانگیری درباره وضعیت اقتصادی و تحولات دهه ۹۰ قابلقبول و برخی تحلیلها غیرواقعی هستند. دهه ۹۰ دهه گمشده اقتصاد ایران است، اما آقای جهانگیری به دلایل این گمشدگی اشاره نکردند. بر خلاف آن چیزی که مدنظر آقای جهانگیری است که برجام توانست شرایط اقتصادی جامعه را متحول کند، اتفاقاً نوع مواجهه دولتهای یازدهم و دوازدهم در بحث تحریمها و مسیری که انتخاب شد، یعنی مسیر مذاکره برای رفع تحریمها، بدون شک اثر خیلی جدی در گمشدن دهه ۹۰ در اقتصاد ما داشته است.
آن چیزی که متأسفانه در دهه ۹۰ اتفاق افتاد، بدفهمی از پدیده تحریم، از نحوه کارکرد تحریم و از جایگاه تحریم در سیاست خارجی آمریکا و اهداف خصمانهای بود که دولت آمریکا در قبال ایران دنبال کرد و برنامههایی که علیه مردم ایران داشت. این بدفهمی سبب شد که راه اشتباهی انتخاب شود و این راه اشتباه باعث شد که ما دهه ۹۰ را برای رشد اقتصادی و استحکام اقتصادی از دست بدهیم. این نکتهای است که آقای جهانگیری اصلاً به آن اشاره نکرده است.
از طرفی ایشان در بحث اقتصادی برجام اغراقهایی هم کرده است. البته برجام آوردهها و نتایجی داشته، اما نه آن چیزی که بهصورت اغراق گونه بیان شود. مهمترین آورده برجام فروش فیزیکی نفت ایران و بازگشت سطح فروش نفت به قبل از تحریمها بود که در سالهای ۹۵ و ۹۶ اتفاق افتاد. نوع تعاملات اقتصادی خارجی ایران بهگونهای شد که کاملاً نسبت به بازگشت تحریمها آسیبپذیر شد و لذا هر چند شاهد رشد نفتی خوب در سال ۹۵ بودیم، اما این رشد در سال ۹۶ رخ نداد، چون مهمترین متغیر آن نفت بود و یکبار اتفاق افتاد و وقتی در سال ۹۷ با تحریمها مواجه شدیم و خروج آمریکا از برجام اتفاق افتاد، دو سال پیاپی رشد منفی را تجربه کردیم که کل آن رشد مثبت را به محاق برد و در مجموع دهه ۹۰ برای ما دهه درجازدن محسوب میشود.
برجام نتوانست مشکلات ما را با دنیا رفع و رجوع کند، بلکه صرفاً یک مسکن موقتی بود و بیشتر برای ما نقش مخدر را ایفا کرد و ما نسبت به روندهایی که برای ما تهدید بودند، چه در منطقه و چه در سطح جهان، بیتوجه شدیم و حتی به توسعه زیرساختهای تحریم که در دولت اوباما و بعد ترامپ انجام شد؛ از جمله راهاندازی مرکز هدفگیری تأمین مالی تروریسم در منطقه خلیجفارس در کشور عربستان توجه نکردیم. قانون کاتسا که توسط کنگره آمریکا تصویب شد، برای ما امر مهمی تلقی نشد و به آن توجه نکردیم و ضرباتی هم که در سالهای ۹۷ و ۹۸ بر ما وارد شدند، ماحصل همین بیتوجهیها بودند، لذا نهتنها مشکلی از ما حل نشد، بلکه ما را در یک خلسه و فضای ناهشیاری قرارداد که آسیب آن را دیدیم. این ادعا که برجام در جذب سرمایهگذاری خارجی موفق بوده، با آمارهای موجود تطابق ندارد. در سالهای ۹۵ و ۹۶ که سال اجرای برجام است، روی کاغذ رشد سرمایهگذاری خارجی رخ داده، اما در واقعیت طرحهایی که عملیاتی شدند و سرمایههای که بهصورت واقعی وارد کشور شدند، اعداد بسیار کمی هستند که نشان میدهند سرمایهگذاران نتوانستند اعتماد کنند و ریسک تحریمها کماکان برقرار بوده است؛ لذا در سال ۹۵ زیر ۲ میلیارد دلار تحقق سرمایهگذاری خارجی رخ داده و در سال ۹۶ هم همین حدود بوده است؛ درصورتیکه در دوره آقای رئیسی در سه سال اخیر اعداد بسیار قابلتوجهی ثبت شدهاند که در مسیر اجرا قرار دارند. برای مثال در سال ۱۴۰۲ مبلغ سرمایهگذاری طبق اعلام رسمی متولی امر ۵.۵ میلیارد دلار بوده است.
علت دفاع آقای جهانگیری از برجام این است که مهمترین ایده دولت آقای روحانی مذاکره بود و نتیجه آن که برجام باشد، هویت آنها را میسازد. طبیعی است که از آن دفاع و طبیعتاً تمام تحلیلهای خودشان را به این سمت معطوف کنند که برجام اتفاق مهمی بوده و تجویز فعلیشان هم برجام باشد. ناموفق بودن این مسیر و عدم توفیقاتش برای همه ایرانیها شفاف و تثبیت شده است.